«رزتا» (دوکن) با مادر الکلی، بی مسئولیت و نومیدش (یرنو) در یک کاروان کوچک و قراضه که نه توالتی دارد و نه آب لوله کشی، زندگی می کند. او آرزوی یک زندگی معمولی را دارد و می خواهد شهروند مفیدی برای جامعه باشد، اما ... ادامه و دانلود
"ایگور" و پدرش "راجر" زندگی مناسبی برای خود با اجاره دادن آپارتمان به مهاجران غیرقانونی دست و پا کرده اند. اما وقتی بازرسی به طور سرزده از آپارتمان دیدن می کند و "آمیدو" در عجله برای مخفی شدن از ساختمان سقوط می کند همه ... ادامه و دانلود